چکیده یکی از مسایل که همواره فراروی دانشمندان به ویژه فقیهان اسلامی بوده، این است که چگونه بین اسلام به عنوان دینی که در 1400 سال قبل نازل شده است و تغییرات زمانه سازگاری ایجاد نمایند. در این مورد عده زیادی بودند و هستند که راه افراط را در پیش گرفته و دین و شریعت را مخصوص زمان نزول آن معرفی نمودهاند و از سوی دیگر دسته ای دوم کسانی اند که راه تفریط را در پیش گرفته و تغییرات زندگی انسانی را نادیده گرفتهاند و انسانها را مجبور به زندگی بر اساس همان شیوه مینمایند که گذشتگان زندگی مینمودند. اما دید واقعبینانه همان چیزی است که اندیشمندان ژرفاندیش معرفی نمودهاند و آن تقسیم نیازها به دو دسته ثابت و متغیر یا اولی و ثانوی است که احکام اسلامی و اساس دین نیز بر اساس همین تقسیم بنا شده است. تحقیق حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی سعی نموده است تا این رویکرد را بر اساس شواهدی از آیات و روایات تبیین نماید. مطابق تحلیل صورت گرفته اساس و قواعد بنیادین دین اسلام ثابت و تغییر ناپذیر است، اما برای مواجه با تغییرات و پاسخگویی به نیازهای زمانه، عنصر مهمی به نام اجتهاد در آن نهاده شده است که میتواند با لحاظ آن اصول و قواعد اساسی، به این گونه نیازها پاسخ مناسب ارائه نماید.