چکیده نظام فقهی و استنباطی اسلام نظامی است که مبانی آن بر اساس قواعد و ضوابطی پیریزی شده است و ارکان بزرگ آن در کنار جزئیات کوچک و دقیق، بوسیلة اصول و مبانی منطقی پیوند داده شده است. پس در اسلام تفقه و اجتهاد و استنباط احکام به عنوان یک واجب ایمانی است، نه به عنوان یک احساس مادی و فرهنگی، فقه وتفقه در دین عبارت از یک منظومهای که در آن احساسات فردی، رفتار اجتماعی، خصوصیات اخلاقی و بخصوص عقاید فلسفی، مذهبی و اجتماعی انسان هر کدام سیارهای هستند که گرد یک خورشید میچرخند و یک منظومه هماهنگ و معنیدار میسازند و بطرف یک جهت در حرکتند. پس تفقه و استنباط احکام است که حرکت ایجاد میکند، سازندگی و رشد و بالندگی در جامعه بشری به وجود می آورد، رسالت و مسئولیت انسانی را در درون انسانها زنده می سازد، پس اعتقاد به اجتهاد و شناخت درست، بزرگترین وسیله پیشبرد انسان به نظامی است که ضامن سعادت و پیروزی هر دو جهان میباشد و همچنان افضلیت فقه اسلامی منحصر به زمان و مکان خاص و محدود به عصری از عصرهای انسان ها نیست، بلکه صلاحیت فقه اسلامی عام و تمام زمینه ها و عصرها را شامل میشود و حرکت آن همیشه صعودی است که قوانین وضعی چنین ویژگی را ندارد. بنابراین تلاش کردم در این چند سطر با روش کتابخانه ای امتیازات فقه اسلامی را نسبت به قانون وضعی بطور مقایسه وی مختصراً به خوانندگان گرامی تقدیم کنم.